از نظر تاریخی، خردهفروشی در طول صد سال گذشته به طور قابل توجهی تکامل یافته است. از ظهور اولین فروشگاههای فیزیکی که به طور مستقل و بدون نیاز به ادغام بین واحدها فعالیت میکردند، تا سناریوی فعلی که تحت سلطه دیجیتالی شدن و ادغام در لحظه است، این بخش با تحولات تکنولوژیکی و رفتاری روبرو است که تجربه مصرفکننده را به طور اساسی تغییر داده است.
در روزهای اولیه خردهفروشی، فروشگاههای فیزیکی به صورت جداگانه فعالیت میکردند. هر واحد کنترل موجودی، خدمات مشتری و مدیریت خود را داشت. تمرکز اصلی بر تجربه مصرفکننده محلی بود. با این حال، این سادگی با رشد زنجیرههای خردهفروشی، مشارکتها و روابط پیچیدهتر بین برندها و مصرفکنندگان، ناپایدار شد.
ظهور سیستمهای مدیریت یکپارچه در اوایل دهه ۱۹۹۰، مانند ERP (برنامهریزی منابع سازمانی)، اولین قدم به سوی متمرکز کردن عملیات بود و دوران جدیدی از مقیاسپذیری را برای کسبوکارها فراهم کرد.
علاوه بر این، با ظهور کانالهای جدید مانند تلفن، ایمیل و پلتفرمهای دیجیتال، خردهفروشی در محیطی پیچیدهتر شروع به فعالیت کرد. چندکاناله بودن به عنوان پاسخی به این تنوع نقاط تماس ظهور کرد و به مصرفکنندگان اجازه داد تا از طریق خدمات و نقاط تماس متعدد با برند تعامل داشته باشند.
در عمل، چندکاناله بودن به مصرفکنندگان این امکان را داده است که به صورت آنلاین خرید کنند و در فروشگاه تحویل بگیرند، یا حتی از طریق کانالهایی مانند واتساپ و رسانههای اجتماعی به دنبال راهحلهای پس از فروش باشند. دادههای اخیر نشان میدهد که ۵۰٪ از مصرفکنندگان ترجیح میدهند مشکلات پس از فروش را از طریق واتساپ حل کنند، که این امر اهمیت ارائه گزینههای سریع و راحت که مستقیماً با مصرفکننده در ارتباط باشند را برجسته میکند.
با این حال، علیرغم کارایی آن، چندکاناله بودن اغلب در ارائه یک تجربه یکپارچه شکست میخورد. عملیات در کانالهای مختلف اغلب با یکدیگر ارتباط برقرار نمیکنند، که منجر به ناامیدی مصرفکنندگان و چالشهای عملیاتی برای شرکتها میشود.
در این سناریو، تجارت یکپارچه به عنوان تکامل طبیعی چندکاناله پدیدار میشود و رویکردی یکپارچه و متمرکز ارائه میدهد که دادهها، موجودی، لجستیک و خدمات مشتری را در یک سیستم هماهنگسازی واحد متحد میکند. هدف، ارائه یک تجربه یکپارچه و بلادرنگ به مصرفکننده، صرف نظر از کانال مورد استفاده، است.
تجارت یکپارچه فقط به اتصال کانالهای فروش مربوط نمیشود. بلکه به ادغام کل زنجیره عملیات، از موجودی کالا تا لجستیک تحویل، با استفاده از فناوریهای پیشرفته مانند هوش مصنوعی و کلان داده برای پیشبینی نیازها و شخصیسازی تعاملات مربوط میشود. این مفهوم، انتظارات مصرفکنندگان را برای تجربیات بدون اصطکاک برآورده میکند، جایی که هیچ مانعی بین دنیای فیزیکی و دیجیتال وجود ندارد. این یک تکامل مبتنی بر فناوری از همهکاره که بسیار در مورد آن صحبت میشود اما اغلب پیادهسازی آن دشوار است
چه کسی این انقلاب را رهبری میکند؟
چندین خردهفروش در حال حاضر تجارت یکپارچه را به عنوان یک استراتژی اصلی اتخاذ کردهاند. نمونههایی از این موارد عبارتند از:
والمارت: این غول خردهفروشی سرمایهگذاری هنگفتی در فناوری انجام داده تا عملیات آنلاین و فیزیکی خود را ادغام کند و به مشتریان این امکان را بدهد که از هر مکانی خرید کنند و محصولات را سریع و کارآمد دریافت کنند.
آمازون : اگرچه این شرکت به طور سنتی یک پلتفرم دیجیتال است، اما با ابتکاراتی مانند Amazon Go، حضور فیزیکی خود را گسترش میدهد. در این طرح، ادغام دادهها و فناوری، صفها را حذف کرده و تجربه خرید را سادهتر میکند.
مجله لوئیزا : در برزیل، مگالو نمونهای از این است که چگونه ادغام کامل میتواند به نفع مشتریان باشد. این شرکت از سیستمهایی استفاده میکند که موجودی، لجستیک و خدمات را به هم متصل میکنند و به مصرفکنندگان این امکان را میدهند که انتخاب کنند محصولات خود را از کجا و چگونه دریافت کنند.
با این حال، پیادهسازی تجارت یکپارچه ساده نیست. این امر شامل چالشهای فنی، مانند ادغام سیستمهای قدیمی، و چالشهای استراتژیک، مانند آموزش تیمها برای فعالیت در یک محیط بسیار متصل، میشود. علاوه بر این، به سرمایهگذاریهای قابل توجهی در فناوری و زیرساخت، تغییر در مکانیسمهای تشویق و پاداش تیم فروش، قرار دادن «واقعاً» مشتری در مرکز مدیریت و موارد بسیار دیگر نیاز دارد.
از سوی دیگر، مزایای آن واضح است. شرکتهایی که تجارت یکپارچه را اتخاذ میکنند، میتوانند خواستههای مصرفکنندگان مدرن را بهتر برآورده کنند، وفاداری را افزایش دهند و بهرهوری عملیاتی را بالا ببرند. در یک بازار رقابتی فزاینده، این میتواند یک عامل تمایز تعیینکننده باشد.
بنابراین، گذار از تجارت چندکاناله به تجارت یکپارچه، انقلابی در خردهفروشی را نشان میدهد. این تحول، بیش از یک تغییر تکنولوژیکی، یک تحول فرهنگی است که مصرفکننده را در مرکز تمام عملیات قرار میدهد. شرکتهایی که این تغییر را بپذیرند، برای رقابت در سناریویی که تجربه مشتری ارزشمندترین ارز است، آمادگی بهتری خواهند داشت. ادغام کامل یک عامل تمایز نیست، بلکه یک ضرورت برای کسانی است که میخواهند در بازار امروز مرتبط باقی بمانند.